duzlu oğlan yeni adresdə یئنی دوزلو اوغلان وبلاگی


آدرس جدید وبلاگ دوزلو اوغلان yeni duzlu oğlan veblog adresi

http://duzluoglan.loxblog.com/

منی تک قویمایین یولونوزو یئنی وبلاگیمدا گؤزله ییرم

علی آقا واحد + شوق لعلین منی جذب ائیله دی میخانه لره


دوزلو اوغلان وبلاگلارینین یاخشی اولماقی اوچون آتیل باتیل فروشگاهین دان آلیش وئریش ائدین

دوزلو اوغلان یاهو گروپ

دوزلو اوغلان وبلاگینین یاهو گروهوندا عضو اولون تا یئنی خبرلر ، گوزل مطالیب ، آذربایجانی و تورکیه موزیک لر ، تورکجه اس ام اس لر و تایسیز شکیل لر سیزین ایمیلیزه گلسین بونا گؤره آشاغی شکلین اوستونده کلیک ائدین و امنیتی کد کلمه لرینی یازین و سونرا جوین کلمه سینه تیکله یین تا عضو اولاسیز

join

Click to join DUZLU_OGHLAN

Click to join DUZLU_OGHLAN

دوزلو اوغلان وبلاگینین خبرنامه سی
اگر دوزلو اوغلان وبلاگیندا یازیلان یئنی مطالیبی اوخوماق ایسته ییرسیز اوندا آشاغی لینک اوستونده کلیک ائدین و ایمیلیزی و امنیتی کد کلمه لرینی یازین و ثبتی وورون سونرا سیزه بیر ایمیل گله جک اوردا لینکی کلیک ائدین تا ثبت نام تکمیل اولسون تا یئنی مطالیب سیزین ایمیلیزه اوتوماتیک یوللانسین

Subscribe to Duzlu oğlan دوزلو اوغلان by Email

شوق لعلین منی جذب ائیله دی میخانه لره + علی آقا واحید

اوْل قارا زولف كه هردم دوْلاشير شانه لره 

گؤسترير عشق كمندين دل ديوانه لره

مهر رخساريني مندن كسوب اوْل ماه تمام

دوشدي فرصت يئنه بوندان بئله بيگانه لره

يوْخسا اي گول بو قدر باده ناب ايچمه ز ايديم

شوْق لعلين مني جذب ائيله دي ميخانه لره

قانا دؤنسون گؤروم اوْل باده گولگون سنسيز

بيرده گر رغبت ائديم ساغر و پيمانه لره

حسرت چشم خمارين ، لب لعلين هوسي

گؤسترير گوشه ميخانه ني مستانه لره

شوق رخسارين ايله اوْدلارا يانميش كؤنلوم

اؤرگه ديب شمعده يانماقليغي پروانه لره

جورين آز ائت منه، قوْرخوم بودو، بير آه چكيم

بير يانار اوْد دوشه باشدان – باشا كاشانه لره

واحدم ، شاعر آزاده پرستم ، نه غميم

قيلماسام رغبت اگر مسجده بتخانه لره

زینب پاشا + آذربایجان قادینی


دوزلو اوغلان وبلاگلارینین یاخشی اولماقی اوچون آتیل باتیل فروشگاهین دان آلیش وئریش ائدین

دوزلو اوغلان یاهو گروپ

دوزلو اوغلان وبلاگینین یاهو گروهوندا عضو اولون تا یئنی خبرلر ، گوزل مطالیب ، آذربایجانی و تورکیه موزیک لر ، تورکجه اس ام اس لر و تایسیز شکیل لر سیزین ایمیلیزه گلسین بونا گؤره آشاغی شکلین اوستونده کلیک ائدین و امنیتی کد کلمه لرینی یازین و سونرا جوین کلمه سینه تیکله یین تا عضو اولاسیز

join

Click to join DUZLU_OGHLAN

Click to join DUZLU_OGHLAN

دوزلو اوغلان وبلاگینین خبرنامه سی
اگر دوزلو اوغلان وبلاگیندا یازیلان یئنی مطالیبی اوخوماق ایسته ییرسیز اوندا آشاغی لینک اوستونده کلیک ائدین و ایمیلیزی و امنیتی کد کلمه لرینی یازین و ثبتی وورون سونرا سیزه بیر ایمیل گله جک اوردا لینکی کلیک ائدین تا ثبت نام تکمیل اولسون تا یئنی مطالیب سیزین ایمیلیزه اوتوماتیک یوللانسین

Subscribe to Duzlu oğlan دوزلو اوغلان by Email

 

 


زینب معروف به « بی بی پاشا»، « زینب باجی»، « ده باشی زینب»، «زینب پاشا» در یکی از محلات قدیم تبریز- عمو زین الدین، در یک خانواده روستائی به دنیا آمده است. پدرش شیخ سلیمان، دهقان بی چیزی بوده که مانند دیگر روستائیان بسختی روزگار می گذرانیده. از زندگی زینب پیش از واقعه رژی، بیش از این اطلاعاتی در دست نیست. همانطور که از زندگی افسانه آمیز دیگر عیاران بنام این عصر، حلاج اوغلی، حاج اللهیار، چیز زیادی نمی دانیم. آنچه که مسلم است زینب در رنج و محنت بزرگ شده و سالها به علل شوربختی خود و مردم زجر کشیده اش فکر کرده و از تجارب غنی قرنها مبارزه مردمش، ساده و بیواسطه، مانند بابک،  کوراوغلی، قاچاق نبی و … درس آموخته است.
گفتیم که شهرت زینب از زمانی آغاز می شود که ناصرالدین شاه امتیاز خرید و فروش توتون و تنباکو را در سراسر ایران به یک شرکت انگلیسی واگذار می کند. « انگلیسیان به ایران آمده، مانند دولتی که ایران را فتح کرده باشند به تمام بلاد ماُمور می فرستند.(1) امتیاز رژی کاسه صبر مردم را لبریز می کند. تبریز نخستین شهری است که عکس العمل تندی نشلن می دهد و پرچم مخالفت را بلند می کند. بازا این شهر به علامت اعتراض بسته می شود و متجاوز از بیست هزار نفر مسلح می شوند.»(2) و به شاه تلگراف می کنند که به هیچ  وجه زیر بار این قرارداد نخواهند رفت. پس از چند روزی که از بسته شدن بازار می گذرد، ماُموران دولتی بزور ارعاب و تهدید و وعده و وعید بازاریان را مجبور به باز کردن بازار می کنند لکن چند ساعتی از باز شدن بازار نگذشته بود که « دسته ای از زنان مسلح با چادر نمازی که گوشه های آن را به کمر بسته بودند، در بازار ظاهر می شوند و دست به اسلحه می برند و بازار را مجبوراَ می بندند.»(3) و سپس بسرعت در کوچه پس کوچه ها از نظرها پنهان می شوند. رهبری این زنان را زینب به عهده داشت. ماُمورین دولتی بارها سعی در باز کردن بازار می کنند ولی گروه زینب هربار با اسلحه گرم و سنگ و چماق به بازار می ریزند و رشته های دولتیان را پنبه می کنند.
میرزا فرخ یکی از شعرای معاصر زینب که خود شاهد مبارزات زینب و یاران او بوده، در این باره شعری دارد که آن روزها ورد زبان مردم تبریز بوده است:
حکم ایله دی زینب پاشا
جمله اناث و فراشا
سیز بازاری باسون داشا
دگنگی یاغلیون گلیم
پاتاوامی یاغلیوم گلیم

سرانجام در اثر مخالفت شدید مردم، ناصرالدین شاه، با سرشکستگی تمام حرف خود را پس می گیرد و قرارداد رژی باطل اعلام میگردد، لکن مبارزه زنان تبریز و زینب پاشا کماکان بدون وقفه ادامه می یابد. زینب هر از گاهی به همراه دیگر زنان رزمجو در کوچه و بازار و محل ازدحام مردم ناگهان ظاهر می شود و مردان را به مبارزه و کندن ریشه ظلم تشجیع و تشویق می کند: «اگر شما مردان جراُت ندارید، جزای ستم پیشگان را کف دستشان بگذارید، اگر می ترسید که دست دزدان وغارتگران را ا مال و ناموس و وطن خود کوتاه کنید، چادر ما زنان را سرتان کنید و در کنج خانه بنشینید و دم از مردی و مردانگی نزنید، ما جای شما با ستمکاران می جنگیم.» سپس زینب روسری خود را به جانب مردان پرتاب کرد و در میان بهت و حیرت حاضران از دیده ها ناپدید می شد.
در روزگار زینب یکی از رسوم رایج این بود که فئودالها و اشراف، ارزاق عمومی بویژه غلات را احتکار می کردند. یعنی فصل خرمن غلات را به قیمت نازلی از روستائیان می خریدند و در انبارها جمع می کردند و به هنگام زمستان که ذخیره آرد مردم تمام می شد، به بهای گران عرضه می داشتند. از این رو « یکی از گرفتاریهای زمان خودکامگی انبارداری بوده که در آذربایجان رواج بسیار یافته بود و بیشتر دیه داران، ملایان، اعیان ها و بازرگانان ذه آن می پرداختند و دولت که می بایست جلو گیرد، نمی گرفت. زیرا خود محمدعلی میرزا دیه داشت و او نیز از گرانی غله بهره مند می گردید، درنتیجه نان همیشه کمیاب و جلوی نانوائی ها پراز انبوه زن و مرد بود که فریاد و هیاهوی آنان از دور شنیده می شد.»(4)
در این روزهای سیاه قحطی و گرسنگی، درحالیکه مردم بی چیز برای خریدن چند قرص نان از پگاه تا شامگاه در جلوی نانوائی ها صف می بستند و گریه کودکان گرسنه گوش فلک را کر می کرد، محتکران هزاران خروار غله را در انبارها پنهان کرده بودند. چنانکه یکی از آنها،« مجتهد اول تبریز، قریب 70 هزار خروار گندم در انبار داشت.»(5)
کمبود نان در تبریز بارها آشوب برپا می کند. دراین شورشها زنان تبریز قهرمان خیز به رهبری زینب نقش فعالی را بازی می کنند. در یکی از این آشوبها « درحدود سه هزار زن چوب بدست در بازارها براه افتادند و کسبه را به بستن دکان و پیوستن به راهپیمایان مجبور کردند. حکومت قشون مراغه را خبر داد. دستور تیراندازی داده شد. در دم پنج زن و یک سید کشته شدند. در اینجا روحانیت معترض هم علیه مجتهد بزرگ به زنان پیوست و در کنسولگری روس تحصن کردند و سه بار از فرار ملائی که میخواست صحنه را ترک کند، ممانعت کردند و با او به خشونت تمام رفتار نمودند. فردای همانروز تظاهرات را از سرگرفتند، این بار نیز سه زن کشته و تعدادی زخمی شدند، شعار زنان تبدیل به شعار سیاسی و علیه سلطنت قاجار شد.»(6)
محتکران و گرانفروشان تبریز ضرب شصت زیادی از زینب دیده اند. هنوز هم که هنوز است کهنسالان تبریزی هم زنی را که ابراز رشادتی کند در تعریفش میگویند: « زنی است مثل زینب پاشا». و هر وقت با محتکر آزمندی مواجه شوند و از عهده اش برنیایند با حسرت میگویند: « فقط زینب پاشا از پس شما نامردان برمی آید.»  زینب در روزهای قحطی و کرسنگی، انبار غله محتکران را شناسائی میکرد و در فرصت مناسبی همراه دیگر زنان تبریز به آنجا حمله می برد و آنچه را که احتکار و پنهان شده بود، بین بی چیزان تقسیم می کرد. در این مورد از معروفترین عملیات زینب گشودن در انبار قائم مقام والی آذربایجان است. قائم مقام و اطرافیانش از محتکران بزرگ و معروف تبریز بودند. ناگفته پیداست جائیکه والی دست به احتکار بزند، دیگران تا می توانند خون مردم را در شیشه می کنند و دمار از روزگار آنها درمی آورند.
به هرحال بارها خانه قائم مقام در اعتراض علیه گرانی و احتکار بوسیله زنان سنگسار میشود. در یکی از این شورش ها، قائم مقام دستور می دهد به سوی مردم تیراندازی کنند. دسته زنان مسلح به رهبری زینب به دفاع از مردم برمی خیزند. در این درگیری « به روایتی سی نفر کشته می شوند… قائم مقام از ترس، پناه به عمارت ولیعهد می برد.»(7) خانه و انبار قائم مقام بوسیله مردم گرسنه و بی چیز شهر غارت می شود. اعتماد السلطنه در خاطرات روز چهارشنبه 14 ربیع الاول 1313 درباره حوادث تبریز چنین می نویسد:
«… فتنه تبریز خیلی غلیظ شده است. خانه قائم مقام را مردم غارت کردند. وکیل الملک و دبیرالسلطنه را بیرون کرده اند. مردم بد واَ خیال غارت خانه قائم مقام را نداشته اند. از کوچه او عبور می کرده اند که به سید حمزه یا قد مگاه صاحب الزمان به بست روند. قائم مقام که 30-20 نفر الواط اسکوئی را برای حفظ خانه خود مسلح کرده بود، همین که صدای این جمعیت را شنید که از کوچه خانه او می گذرند، خودش اول از در دیگر فرار کرد و به الواط اسکوئی حکم شلیک داد. سی نفر مقتول، شصت نفر مجروح شدند.»(8) ماجرای گشوده شدن در انبار غله والی آذربایجان و عصیان شجاعانه زنان تبریز را به رهبری زینب، میرزا فرخ با زبان شعر چنین توصیف می کند:
قالدی تبریزده چون تخت حکومت خالی
گتیریب ایله دیلر قائم مقامی والی
اؤزو وئرمیردی کونول ولی اقبالی
حکمران اولدو عجب مملکت ایرانه
تبریزده حاکم اولاندا بو، اولوب شهر شلوق
اولمامیشدی بو نئچه وقتده بو نوع باهالوق
گؤردیلر یوخدو به غیرت کیشیلرده کیشی لیک
غیرت اَل وئردی اناثه کی چیخا میدانه
گؤردیلر یوخدو علاجی دایانوب بنده پیچاق
اؤز یانین دا دئدیلر بیز نه قدر صبر الییاق؟
ایل گونی آخشاماجاق بش شاهی پانبیق آییراخ
اونو بیز شمعه وئره ک یا کوموره یا نانه؟
« ده باشی زینب» ائدوبدور خبر هر بیوه زنه
هاموسی آلت حرب ایله سراسر بزنه
دئدی: سیز شورش ائدون تا سوخولاق « دلله زنه»(9)
« راستا بازاری» گورون باغلایارام من یا نه؟
زینب حکم ائتدی « دگنک لری» تا یاغلادیلار
خوف ائدوبدور بازار اهلی باشاباش باغلادیلا
گؤردیلر بو ایشی گه گولدولر که آغلادیلار
داد ورا بیلمدی قاچدی هره سی بیر یانا
راستا بازاری اودوم باغلادی چون اهل اناث
« قاری کورپوسی» نون اوستی بله باسا باس
بو صدانی ائشیدوب قائم مقام اولدو هراس
قورخدو ایجما ایله خلق، ائوی تالانه
حکم ائدیب بیر نئچه الواطه کی چیخسینلا  داما
هر بیر «آینالی»(10) اللره گؤتوردو آداما
گولله بازلیق ایشه دوشدو چوخو گیردی حاماما
چوخونا گولله دییب اولدی بولاشدی قانه
بو ایشی وئردی بیری حضرت والایه خبر
نئجه راحت اوتوروبسان خبرون یوخدو مگر؟
قائم مقامین ائوینی خلق ائلیوب زیر و زبر
گولله دن باک ائله مز خلق کلیبدور جانه
بویوروب حضرت والا کی دئیون خلقه تمام
بو گونو صبر ائله سینلر هامی اولسون آرام
کی صاباحدان چکه رم من بو ایشه بیر انجام
ساللام هر نرخی یقیناً من اوزوم میزانه
وئرمه دی « ده باشی زینب» بو سؤزه اصلاً گوش
دئدی جمعیته تا تازه دن ائتسینلر خروش
ایچمیشم آند کی قویمام قالاساخ بیر گودوش
کیشی یوخ بیز دئدی چیخماز سؤزوموز یالانه
————————————–
بو حقیر(11) ائوده او گؤن قورخودان آواره قالوب
تازه دن توپ و تفنگین سسی ناگه اوجالوب
رنگی تغییرتاپوب حالتی یکسر دولانوب
آز قالوب قورخودان اول وقته اولا دیوانه
در یکی از اشعاری که مردم درباره زینب و قهرمانی های وی سروده است، 7 نفر از یاران وی معرفی شده اند.(12) هر یک از این زنان فرماندهی عده دیگری از زنان مبارز تبریز را بر عهده داشتند و به فرمان زینب مستقلاً  دست به عملیات می زدند. چنانکه در زیر خواهد آمد، در این اشعار زینب رهبری است آگاه به ستم زمانه. در فکر سیر کردن شکم خیل گرسنگی است. حاکمان را نوکر مردم می داند. دشمن سرسخت محتکران است. به یارانش توصیه می کند در ریختن خون زالو صفتانی که خون مردم را در شیشه کرده اند، کوچکترین تردیدی به خود راه ندهند. اشعار به این شرح است:
« زینب پاشا اَلده زوپا اوز قویدی بازار اوستونه
گویا کی دشمن اوز قویوب اردوی تاتار اوستونه
چادر شین باغلوب بئله هم چیرماییب قوللارینی
یاشماقیله توتموش یوزین، هم  ساللانان پوللارینی
تنظیم ائدیب ئوز نقشه سین، هم گئتد یگی یوللارینی
فرمان وئریب یولدلش لارین اویناتدی اغیار اوستونه
زینب پاشا اَلده زوپا اوز قویدی بازار اوستونه
گلدی«عمو زین العابدین»(13) مسجد قاباقیندا دوروب
یئدی نفر یولداش لارین جمع ایلیوب حلقه ووروب
« فاطمانساء»، « سلطان بگیم» و« ماه شرف» باش اند یریب
« جانی بگیم» گلمک همان اگلشدی دیوار اوستونه
زینب پاشا اَلده زوپا اوز قویدی بازار اوستونه
« خیرالنسا» یه سویله دی زینب پاشا، گل دوش یولا
ای « ماه بگیم»، هر کس کله دورقو گیلن ساغدان سولا
بازاری باغلاتماق گره ک تا آجلیغا چاره اولا
آنباردارین باش یاریب همده چکک دار اوستونه
زینب پاشا اَلده زوپا اوز قویدی بازار اوستونه
آی « شاه بگیم»، سن ده یری دون «راستا بازاره» طرف
سنده « صفی بازارینی» باغلاتگیلن قیز « ماه شرف»
فراش گله، سرباز گله یار باشینی ایله تلف
هرکیم گله وور ییخ غداری غدار اوستونه
زینب پاشا اَلده زوپا اوز قویدی بازار اوستونه
بو ملتین هر حقینی اولدیقجا قاندیرماق گره ک
انباردارین تکلیفی نی چوخ یاخشی آندیرماق گره ک
آخردا هیچ زاد اولماسا لاپ اوددا یاندیرماق گره ک
آذوقه نی ییغمیش قویان دیناری دینار اوستونه
زینب پاشا اَلده زوپا اوز قویدو بازار اوستونه
ملت گره ک هر حالده راحت اولوب، مسعود اولا
نوکردی حاکم ملته خلق ایچره بو مشهود اولا
هرکیم سورور ملت قانین یکسر گره ک نابود اولا
وورماق گره ک، ییخماق گره ک بی عاری بی عار اوستونه
زینب پاشا اَلده زوپا اوز قویدی بازار اوستونه
آخر جوانلار بیر گورون بو شیردل آروادلاری
سیزده ائدین غیرت، ییخین بیر بو ائوی بربادلاری
ظالملر ایچمیش قانلارین گلمیر دخی فریادلاری
سنده اویان بیرجه آتیل اشرار خونخوار اوستونه
زینب پاشا اَلده زوپا اوز قویدی بازار اوستونه»(14)
دیگر از عملیات معروف زینب حمله به خانه و انبار نظام العلما یکی دیگر از مقتدران و محتکران آزمند تبریز است. نظام العلما از شاه اجازه داشت که غله خود را هر وقت دلش خواست بفروشد. زینب پس از شناسایی محل انبار، نقشه حمله را از پیش آماده می کند. در روز مقرر، در ساعت معینی در حالیکه روسری خود را از سر باز کرده بود(15)، در پیشاپیش بیوه زنان و خیل گرسنگان شهر بسوی خانه نظام العلما راه میافتد و آنجا را به محاصره درمی آورد. « نظام العلما و کسانش که از پیش خبردار شده بودند و چند نفر تفنگچی آماده کرده بودند، دستور به شلیک دادند.»(16) زینب و یاران مسلح او نیز به حمایت از مردم دست به اسلحه بردند. جنگ سختی درگیر شد. چندین نفر کشته و زخمی شدند. سرانجام انبار انباشته از گندم نظام العلما به تصرف زینب درآمد و بین گرسنگان تقسیم شده(مرداد 1277 = ربیع الثانی 1316).
طاهرزاده بهزاد که خود این حادثه را به چشم دیده است، می نویسد: « آن زمان من شاگرد مدرسه بودم. شنیدم خانه نظام العلما را آتش زده اند. از دائی ام خواهش کردم که مرا به محل حادثه ببرد و آنجا را نشانم دهد. خانه نظام العلما در کنار میدان چائی واقع شده بود. یکی از نوکران نظام العلما که در پشت بام سنگر گرفته بود، در حال مدافعه تیر خورده و کشته شده بود. خون او روی دیوار خانه مشاهده می شد و از در و پیکر خانه ویران شده نیز هنوز بوی آتش سوزی به مشام می رسید.»(17) کاساکوفسکی نیز در یادداشت های خود به این درگیری اشاره کرده، می نویسد: « محرکان اصلی حمله به خانه نظام العلما 3 نفر از زنان اشراف(!) تبریز بوده اند.»(18)
پرواضح است که برخلاف نظر کاساکوفسکی این حمله از سوی زنان بی چیز تبریز به عمل آمده بود که رهبری آنها را چنانکه اشاره رفت، زینب به عهده داشت و نه از طرف زنان اشراف. به هر حال زینب انفجار عقده دردناک و به تنگ آمده زن ایرانی است  که برای اولین بار سنت زمانه را نادیده گرفت و برای گرفتن داد خود و مردم اش دست به اسلحه برد.  زینب فارغ از هرگونه قید و بندی موذی فئودالی مانند عیاران مرد به قهوه خانه ها رفت و آمد میکرد و بی مهابا در جمع مردان می نشست و قلیان می کشید.  چنین برمی آید که وی زنان را تشویق می کرد که علیه نابرابری های اجتماعی و ستم چند لایه ای که بر زن وارد می شد، به پیکار برخیزند. زینب در آخر عمر همراه کاروانی عازم زیارت کربلا می شود. « در خانقین عساکر عثمانی نه برای تفتیش زوار آمده بودند، سختگیری را درباره آنها از حد  می گذرانند. زینب باجی از این رفتار آزرده می شود و دست به عصیان می زند و دیگران را هم به دنبال خود می کشاند و به عساکر حمله می کند. آنان ناگزیر به فرار می شوند و این خانم با قافله به کربلا می رود.»(19) پس از این رویداد، دیگر از زندگی این زن رزمجو خبری در دست نیست.

زینب پاشا اسطوره مقاومت زن ایرانی

حکایت دریاچه ای که آب را به رویش بستیم + دریچه ارومیه در حال جان دادن است


دوزلو اوغلان وبلاگلارینین یاخشی اولماقی اوچون آتیل باتیل فروشگاهین دان آلیش وئریش ائدین

دوزلو اوغلان یاهو گروپ

دوزلو اوغلان وبلاگینین یاهو گروهوندا عضو اولون تا یئنی خبرلر ، گوزل مطالیب ، آذربایجانی و تورکیه موزیک لر ، تورکجه اس ام اس لر و تایسیز شکیل لر سیزین ایمیلیزه گلسین بونا گؤره آشاغی شکلین اوستونده کلیک ائدین و امنیتی کد کلمه لرینی یازین و سونرا جوین کلمه سینه تیکله یین تا عضو اولاسیز

join

Click to join DUZLU_OGHLAN

Click to join DUZLU_OGHLAN

دوزلو اوغلان وبلاگینین خبرنامه سی
اگر دوزلو اوغلان وبلاگیندا یازیلان یئنی مطالیبی اوخوماق ایسته ییرسیز اوندا آشاغی لینک اوستونده کلیک ائدین و ایمیلیزی و امنیتی کد کلمه لرینی یازین و ثبتی وورون سونرا سیزه بیر ایمیل گله جک اوردا لینکی کلیک ائدین تا ثبت نام تکمیل اولسون تا یئنی مطالیب سیزین ایمیلیزه اوتوماتیک یوللانسین

Subscribe to Duzlu oğlan دوزلو اوغلان by Email

حکایت دریاچه ای که آب را به رویش بستیم

n00018730-b.jpg

در هفته ای که گذشت فرصتی پیش آمد و سری به پژوهشسرای دانش آموزی خیام زدم.در همان بدو ورود بر روی میز هایی عکس هایی را دیدم که از سویی باعث خشنودی و از سوی دیگر اندوه را بر وجودمان جاری ساخت.

موضوع عکس های در معرض نمایش مربوط به دریاچه ی ارومیه بود.توجه به برزگترین چالش زیست محیطی آذربایجان در چنین نهادی موجب بسی سرور است اما در دیگر سو مشاهده ی عکس ها آدمی را چنان خجل می کند که از انسان بودنش اندوهگین می شود.به راستی که دست اندازی به طبیعت تا کی ادامه خواهد داشت؟آن هم دست کاری در بخشی از طبیعت که شاید نابودی اش موجبات نابودی منطقه ی وسیعی چون آذربایجان و دیگر مناطق ایران و حتی کشور های همسایه را به دنبال داشته باشد.

آرتمیا دریاچه ی ارومیه منقرض شده است و دیگر صدای فلامینگوها و تنجه ها بر فرازش کمتر شنیده می شوند.مدیرکل اداره ی محیط زیست استان آذربایجان غربی در مصاحبه ای  با خبرگزاری مهر، با نگرانی بسیاری اعلام کرده است که میزان سطح آب دریاچه ارومیه نسبت به سال ۱۳۷۵ شش متر کاهش یافته و میزان غلظت نمک در آب آن به ۴۰۰ گرم در لیتر رسیده است . آبی که دیگر نه آب ، بلکه نمک مذاب است.

در سویی دیگر همچنان سدهایی بر پانزده رود دائمی به دریاچه ی ارومیه می ریزند ساخته می شوند. تاکنون بر روی این رود ها ۳۶ سد ساخته اند ، ۱۲ سد نیز در دست ساخت هستند و ۴۰ سد دیگر نیز برای ساخت و احداث در دست برنامه ریزی هستند . یعنی ۸۸ سد مانع از جاری شدن  رودخانه ها بسوی دریاچه ی ارومیه و رسیدن آب به درون آن میشوند . برای مثال فقط بر یک رود منتهی به آن (به نام آجی  چای) ۲۲ سد احداث شده است و به این ترتیب دیگر آبی باقی نمی ماند که به آن دریاچه وارد شده و باعث ادامه ی حیاتش گردد.اگر مسیر جاده ی قدیم اهر-تبریز(ونیار)طی کنید یکی از این سدها را خواهید دید.

آری،آن مقدار اندک آبی  نیز که در رودخانه های بی جان شده باقی مانده بود ، توسط کشاورزانی که در مسیرهای آنها مزارع جدیدی برپا کرده بودند ، مکیده شد و می شود . سالهای کم باران نیز مزید بر علت شدند و نهایتا کار به اینجا رسید که مدیر کل حفاظت استان آذربایجان غربی اعلام کرد ورودی آب دریاچه ی ارومیه به صفر مطلق رسیده است. گویا امسال هم خشکسالی بزرگترین معضل کشور است نمی دانم شاید خدای رحمان رحمی بر این بندگان خطاکارش داشته باشد و باقی سال را شاهد افزایش نزولات جوی باشیم .

احداث سد بر رودخانه هایی که به دریاچه ی ارومیه می ریختند و بستن دریچه های آن سدها ، در واقع گرفتن گلوی دریاچه ی ارومیه بود مانعی که شاید موجب خفه شدن آن شود و امروز سیاهی و کبودی این خفگی را بر رخسار دریاچه می بینیم.

در طرفه دیگر ماجرا احداث پل میانگذر دریاچه ی ارومیه نیز بر شدت فاجعه افزود و مانع گردش آب در این دریاچه شد.

حتی تصور کردن ابعاد فاجعه ی خشک شدن دریاچه ی ارومیه نیز وحشتناک است . کسی هنوز به درستی نمی تواند همه ی ابعاد و عواقب ناشی از مرگ دریاچه ی ارومیه و عمق فاجعه را از هم اکنون  به دقت پیش بینی کند اما با مطالعه ی سرگذشت دریای آرال می توان سرنوشت دریاچه ی ارومیه وعواقب بعد از مرگش را بطور تقریبی و تا حدودی ، بطورعلمی پیش بینی نمود و دورنمای سیاه،فاجعه بار و آینده ای غم انگیز برایش تجسم نمود.

با خشک شدن دریاچه ی ارومیه بمب نمک هشتاد میلیارد تنی آماده ی انفجار خواهد شد.تمام مزارعی که در حال حاضر با آبهای ذخیره شده در پشت سدهای احداث شده بر رودخانه های منتهی به دریاچه ی ارومیه سبز و خرم گشته اند و یا با احداث کانال و پمپهای قوی آب آن رودخانه را به سمت خود برده اند ، غرق غبار و نمک و سم می شوند و در هوای داغ و در سوزانی که بسویشان خواهد آمد خشکیده خواهند شد و تبدیل به شوره زار می گردند . صدهاهزار و بلکه میلیونها نفر از کسانی که در استانهایی حتی هزاران کیلومتر دورتر از دریاچه ی خشکیده ارومیه زندگی می کنند دچار بیماری های بسیار دردناک و کشنده خواهند شد و با زجر و درد و انواع سرطان و اندامی ناقص و بیمار خواهند مرد و نسل های بعدی آنها نیز از عواقب خشک گشتن آن دریاچه مظلوم جان سالم به در نخواهند برد .

مدیر کل حفاظت محیطزیست آذربایجان غربی با اشاره به طرح هایی که برای انتقال آب در کوتاه مدت به این دریاچه در دست بررسی یا اجرا هستند ، با ناامیدی نگریسته و گفته است “هیچ اقدامی در کوتاه مدت قادر به تامین آب مورد نیاز دریاچه ارومیه نیست ” .  عباس نژاد با اشاره به برنامه هایی که برای نجات این دریاچهء خشکیده در درازمدت مطرح شده اند نیز گفته است که برای احیای دریاچهء ارومیه چهار هزار میلیارد تومان در نظر گرفته شده بود ولی در نهایت ، این مقدار به کمتر از نصف آن کاهش یافت . مدیر کل سازمان حفاظت محیط زیست استان آذربایجان غربی با تاسف می افزاید : شرایط دریاچهء ارومیه بحرانی است و عمر آن به پنج سال آینده نمی رسد.

در این میان چه بلایی بر طبیعت ارسباران(قره داغ) خواهد آمد.شاید دیگر نتوانیم طراوت باران های مخفی(مه بارشی)را در طبیعت منحصر به فرد این منطقه حس کنیم.غبارهای عربی از سمت غرب و جنوب به ایران با غبارهای نمکهای مسموم را نیز از بستر خشکیدهء دریاچهء ارومیه برخواهند داشت و تا شعاعی دست کم یک هزار کیلومتری بر سر مردم قره داغ و ایران و حتی کشورهای همسایه خواهند ریخت.دیگر در آن زمان گویا از نماینده و فرماندار نخواهد نوشت.دیگر حرفی از میراث فرهنگی نخواهد زد.سخنی از بیکاری نخواهد بود.دیگر صدای دلنشین موسیقی آشیقی از مجالس عروسی و کنسرت ها شنیده نخواهد شد.بحثی از سونگون و فاز زیست محیطی اش نخواهد بود.صدای بافتن ورنی از آلاچیق های عشایری شنیده نخواهد شد.بحث سیاه خروس و خطر انقراضش منتفی خواهد شد.ولی در این میان بازار طبیبان رونق خواهد گرفت،درمان صدها هزار و بلکه میلیونها نفر از شهروندان مبتلا شده به سرطان و عفونت و کوری و معلولهای ناقص الخلقه و کودکان عقب مانده و بیمارانی که کبد و ریه و کلیه هایشان از کار افتاده و با مرگ دست به گریبان شده اند .

اما امید تنها چیزی است که بشر با دل بستن بدان زندگی می کند و امیدواریم که هرگز چنین نشود.نگذاریم که دیگر وضعیت ارومیه بدین منوال پیش رود.به عقیده ی دکتر اسماعیل کهرم چهره ی نام آشنای محیطزیست ایران بهترین کاری که می‌توان اکنون برای دریاچه ارومیه انجام داد‌، این است که آب سدهایی را که روی رودخانه‌های مشروب‌کننده حوضه دریاچه ارومیه ساخته شده است، به دریاچه روانه کنیم. اگر 20 درصد آب این سدها را که در بهار آب‌گیری می‌کنند، به دریاچه بریزیم بسیاری از مشکلات دریاچه حل خواهد شد.

شاید انسان بتواند با استفاده از فناوری‌های روز بسیاری از تغییرات را در طبیعت به‌وجود بیاورد، اما صرف این توانایی نباید باعث شود به طبیعت صدمه برسد و با تصمیم‌گیری‌های غیرکارشناسی، محیط‌زیست نابود شود.

انجمن حمایت از محیط زیست ارسباران


درست نویسی به تورکی معیار و قانون هماهنگی اصوات + تورکجه نی دوز یازاق


دوزلو اوغلان وبلاگلارینین یاخشی اولماقی اوچون آتیل باتیل فروشگاهین دان آلیش وئریش ائدین

دوزلو اوغلان یاهو گروپ

دوزلو اوغلان وبلاگینین یاهو گروهوندا عضو اولون تا یئنی خبرلر ، گوزل مطالیب ، آذربایجانی و تورکیه موزیک لر ، تورکجه اس ام اس لر و تایسیز شکیل لر سیزین ایمیلیزه گلسین بونا گؤره آشاغی شکلین اوستونده کلیک ائدین و امنیتی کد کلمه لرینی یازین و سونرا جوین کلمه سینه تیکله یین تا عضو اولاسیز

join

Click to join DUZLU_OGHLAN

Click to join DUZLU_OGHLAN

دوزلو اوغلان وبلاگینین خبرنامه سی
اگر دوزلو اوغلان وبلاگیندا یازیلان یئنی مطالیبی اوخوماق ایسته ییرسیز اوندا آشاغی لینک اوستونده کلیک ائدین و ایمیلیزی و امنیتی کد کلمه لرینی یازین و ثبتی وورون سونرا سیزه بیر ایمیل گله جک اوردا لینکی کلیک ائدین تا ثبت نام تکمیل اولسون تا یئنی مطالیب سیزین ایمیلیزه اوتوماتیک یوللانسین

Subscribe to Duzlu oğlan دوزلو اوغلان by Email

تورکی آذربایجانی را درست بنویسیم + تورکجه نی دوز یازاق

به نظر شما کدام یک از جفتهای زیر درست هستند و کدام یک را بایستی در زبان ادبی به کار برد ؟آپاراجاخسان یا آپاراجاقسان؟،گئده جاخسان یا گئده جکسن؟قره یا قارا؟قردش یا قارداش؟اوشاخلار یا اوشاقلار؟ بارماقیم یا بارماغیم؟

رضا یا ایرضا؟و…

در این نوشته تلاش شده است به این پرسشها پاسخی ارائه شود.

زبان ادبی یا زبان معیار،زبانی استاندارد شده است که متکلمان به یک زبان با لهجه های متفاوت به ‌شکلی یکسان از آن بهره‌مند میشوند.اصولا قوانین کتابت به زبان معیار برای شهروند تبریزی،اورمیه‌ای ،زنجانی و میانه‌ای یکسان هستند.درزبان ادبی استفاده از لهجه‌ی یک شهر یا منطقه‌ای خاص معیار نیست.

کلمه لرین سون حرفی

1 )

تک هیجالی سؤزلرین سونو (ق) اولا بیلمز :

tək hıcalı sözlərin sonu q ola bilməz

آغağ/باغ bağ/ساغsağ/یاغ yağ/داغdağ

سو دئیبدیر منه اولده آنام ، آب کی یوخ  /م.زهتابی/

پنجره دن داش گلیر آی بری باخ ، بری باخ

بیزدن سونرا سنین باشین ساغ اولسون /شهریار/

2 )

نئچه هیجالی سؤزلرین سونو (غ) اولا بیلمز :

بولاق ، بارماق ، یاشماق(نقاب) ، دوداق ،آیاق

neçə hıcalı kəlmələrin sonu ğ ola bilməz

بئش آلتی اوشاق آتاسی‌دا تزه‌دن اون دؤرد یاشیندا قیز آلماق فیکرینه دوشر؟!  /گ.صباحی/

قبل از ادامه بحث باید یادآوری نمایم حروف صدادار(سسلی حرفلر) در تورکی به لحاظ نحوه‌ی وضعیت زبان  به دو گروه اینجه و قالین تقسیم میشوند.صداهایی که در وضعیت کاملا واپس نشسته‌ی زبان از دهان خارج میگردند(قالین،ضخیم) نامیده میشوند.برعکس صداهایی که همراه با حرکت زبان به سمت سقف دهان ادا میگردند(اینجه،ظریف)نامیده میشوند.قانون هماهنگی اصوات در تورکی بیان میدارد که:اگرهجای اول کلمه دارای صدای کلفت یا قالین باشد همه اصوات آتی دیگر آن واژه نیز کلفت،قالین خواهد بود و برعکس.

××

قالین سسلیلر بونلاردیلار

//Aa,Iı,Oo,Uu//

.و هامیسینین تلففوظو آشاغیدا گؤسته‌ریلمیشدیر.

Ana آنا

،Azərbaycanآذربایجان

Işıqایشیق

/ ıIıq ایلیق(ولرم)

/zırpı  زیرپی، بزرگ

orta اورتا ، وسط ، میانه

/oğul اوغول ، پسر ، فرزند

ulus  اولوس، ملت

/uşaqاوشاق بچه

،قانون هماهنگی اصوات برای حروف صدادار کلفت یا قالین با مثال:

Balıq + lar+ım+ız +danبالیق+لار+یم+یز+دانUşaq+lar+ım+ız  اوشاق+لار+ایم+یز

3 )‌

(قq-،غğ-،خx-)

یالنیز قالین سسلیلرله گلرلر.اؤرنکلر(مثالها):

قاراqara

،‌‌قاییشqayış

،دیغالdığal،

آرخ،arx

آرخاarxa

،قاریqarı

،قارغیماقqarğımaq(نفرین‌کردن)

،قارپیزqarpız،

قوروماقqorumaq(محافظت‌کردن)

،قایماق qaymaq،

آخساق لنگaxsaq

 

.باغچانین‌آغاجلاری ایندی آدام بویو قالخیب چیچک آچمیشدی (الیاس افندییئف)

باخدیقجا سنه قان ساچیلیر دیده لریمدن  باغریم دلینیر ناوک موژگانینی گؤرجک (فیضولی)

×××

اینجه سسلیلربونلاردیلار

//Öö,Üü,Ee,Əə,İi//

و‌هامیسینین‌تلففوظو‌ آشاغیدا گؤسته‌ریلیبدیر.

özləm اؤزلم،حسرت،آرزو

/öpməkاؤپمک،بوسیدن

üşümək اوشومک ، احساس سرما کردن

/üzüm  اوزوم، انگور

elائل، ایل،طایفه

/ev   ائو،خانه

içəri ایچه‌ری ، داخل،درون،تو

/ gecəگئجه، شب

iş ایش،کار

 

/içməkایچمک،نوشیدن

قانون هماهنگی اصوات برای حروف صدادار ظریف یا اینجه با مثال:

El + çi + lər + im +iz + dənائل + چی + لر + یم + یز + دنÖpüş + dük + lər + im + izاؤپوش + دوک + لر + یم + یز

4 )

(کk-،  گg-)

یالنیز اینجه سسلیلرله گلرلر

کئچرلیkeçərli (معتبر)

، اؤزگونözgün

کؤرپوkörpü(پل)

،  گوزگوgüzgü (آینه)

،کؤپکköpək (سگ)

کؤنلومآچیلیر زولف_ی پریشانینی گؤرجک /فیضولی/

چکدییی‌سیگارین توستوسونو بورنونون دئشیکلریندن،‌فواره کیمی،ائشییه بوراخیب…/گ.صباحی/

5 )

مصدر علامتی قالین سسلیلره «ماق» و اینجه سسلیلره «مک» اولاجاقدیر.

تانیملاماقtanımlamaq(تعریف‌کردن)

،اولوشماقoluşmaq(تشکیل‌شدن،ساخته‌شدن)

، وورغولاماقvurğulamaq(تاکید کردن)

، یارارلانماقyararlanmaq( استفاده کردن، بهره بردن)

، قوللانماق qullanmaq

(به‌کاربردن،به‌خدمت‌درآوردن) ،توتوقلاماق

\tutuqlamaq(بازداشت‌کردن)

،یاخالاماقyaxalamaq(دستگیرکردن)

اؤپوشمکöpüşmək،

بؤلمکbölmək،

کؤچمکköçmək،

چؤزمک çözmək(حل کردن)

،اؤیمکöymək

،دیرچلتمکdirçəltmək(احیا کردن)

6)

«ق» حرفی ایکی سسلسی آراسیندا «غ» حرفینه چئوریلر.اؤرنک:

آیاق←آیاغی، باشماق ←باشماغیم، دوداق←دوداغیم، یانماق←یانماغینی

قاییتدیم سئویملی عزیز وطنه،      اؤپدوم تورپاغینی من دؤنه- دؤنه. /م.زهتابی/

قوی دئسین ایگیتلراویلاغی تبریز     نه گون آنامیزدان دوغولموشوق بیز./م.زهتابی/اینسان اولان خنجر بئلینه تاخماز      آمما حئییف کور توتدوغون بوراخماز./شهریار/

بویونو قوجاقلاماغا بویوم چاتماز      بو اؤلکه‌نین دار آغاجلاری اوجادیر  /سید حیدر بیات/

7)

«ک» حرفی ایکی سسلی آراسیندا«ی» حرفینه چئوریلر.

آنجاق تک هیجالی سؤزلرده دییشیلمز .

اؤرنه یین: توک(تک هیجالی) ←توکومسوموک←سومویوم   گؤزلوک(عئینک)←گؤزلویوم

آرپانی تؤکوب ایتین قاباغینا،سومویو آتین./مثل/گاه ایینه دئشیییندن کئچیر،گاه دروازادان کئچمیر./مثل/

منه ایجازه وئردییینیز اوچون،ساغ اولون.

8 )

«ت»حرفی ایکی سسلی آراسیندا «د» حرفینه چئوریلر.اونوت←اونودورآنجاق تک هیجالی سؤزلرده «ت» ده‌ییشیلمز.  یات←یاتیر   بات←باتیرایکی تک هیجالی سؤزده ایستیثنا اولاراق «ت» ده ییشیلر. ائت←ائدیر   گئت←گئدیر

آذربایجان مدرسه لرینده تورکلره«فارس دیلی» اوخودولور.

اونوتمااونودولانلار  اونودانلاری  اونوتمایاجاقلار .

آی آغا ، هاواخت باشبورت آلدین کی،تبریزه گئدیرسن؟/م.ف.آخوندزاده/

9)

تورکجه ده

«رr-»  «غğ-»

حرفلری سؤزون باشلانیشیندا گلمزلر.رضا←ایرضا

رقیه←اورقییه   رشته←اریشته   غدیر←قدیر   غریبه←قریبه

یارارلانان قایناق:

سس_صرف پروفسور زهتابی

آذربایجان + تورکجه گوزل شعر آذربایجان حاقیندا


دوزلو اوغلان وبلاگلارینین یاخشی اولماقی اوچون آتیل باتیل فروشگاهین دان آلیش وئریش ائدین

دوزلو اوغلان یاهو گروپ

دوزلو اوغلان وبلاگینین یاهو گروهوندا عضو اولون تا یئنی خبرلر ، گوزل مطالیب ، آذربایجانی و تورکیه موزیک لر ، تورکجه اس ام اس لر و تایسیز شکیل لر سیزین ایمیلیزه گلسین بونا گؤره آشاغی شکلین اوستونده کلیک ائدین و امنیتی کد کلمه لرینی یازین و سونرا جوین کلمه سینه تیکله یین تا عضو اولاسیز

join

Click to join DUZLU_OGHLAN

Click to join DUZLU_OGHLAN

دوزلو اوغلان وبلاگینین خبرنامه سی
اگر دوزلو اوغلان وبلاگیندا یازیلان یئنی مطالیبی اوخوماق ایسته ییرسیز اوندا آشاغی لینک اوستونده کلیک ائدین و ایمیلیزی و امنیتی کد کلمه لرینی یازین و ثبتی وورون سونرا سیزه بیر ایمیل گله جک اوردا لینکی کلیک ائدین تا ثبت نام تکمیل اولسون تا یئنی مطالیب سیزین ایمیلیزه اوتوماتیک یوللانسین

Subscribe to Duzlu oğlan دوزلو اوغلان by Email

آذربایجان

آذربایجان روحوم جانیم
دامارلاردا گزن قانیم
سهندیله ساوالانیم
آذربایجان- آذربایجان

لعل ومرجان داغی- داشی
خائین چیخان یار یولداشی
ایرانیمین دیل سیز باشی
آذربایجان- آذربایجان

قورتارمییان چولو گولدن
ظولمیله قیریلان بئلدن
قارداشلارین وئرن الدن
آذربایجان- آذربایجان

طلسمده قالیب اركین
شام قازانین قیلدین تركین
قازیلار گوی مچید كوكین
آذربایجان- آذربایجان

یادلار دئییر یالان سوزلر
كور اولسون پیس باخان گوزلر
عاقیل ایشین سونون گوزلر
آذربایجان- آذربایجان

هانی صابیر، هانی معجز
یارادسینلار سوزده معجز
ایستكلری یازسینلار دوز
آذربایجان- آذربایجان

هاردا قالیب ستارخانین
توپال تیمور تك اصلانین
كیم آلدی بابكین قانین
آذربایجان- آذربایجان

افراسیاب چنگیز هاردا
ائل اوبامیز قالیب داردا
چاغیر گلسینلر فریادا
آذربایجان- آذربایجان

قورولسون هر یئرده اوردو
قاچیرداق ایتیله قوردو
ازیلیری اودلار یوردو
آذربایجان- آذربایجان

گویده اویناسین شمشیرلر
باغیرسین شئر اورك شئرلر
ائله یئتسین شان خبرلر
آذربایجان- آذربایجان

آزادلیقین مارشین چالاق
تانرییا دوز بنده اولاق
وارلیغیمیزدان كام آلاق
آذربایجان- آذربایجان

هانی علی حكومتی
اصلاح ائده بو امتی
اجرا ائده عدالتی
آذربایجان- آذربایجان

عدالت له بیته ساواش
ائللر اولا بوتون قارداش
وطن اولا گول باشا باش
آذربایجان- آذربایجان

گولله وجهی بئجرده ك گول
چه- چه وورسون سونا بولبول
گول پای لییاق زنبیل- زنبیل
آذربایجان- آذربایجان

دونیا دیمز بیر قوروشا
كوسو قالانلار باریشا
اوتای بوتایا قاریشا
آذربایجان- آذربایجان

(نجار اوغلو) اول گولوموز
سئویب سئویله ائلیمیز
قول قاناد آچا دیلیمیز
آذربایجان- آذربایجان

نجاراوغلو

تورکی شعر علی آقا واحد + محبت عالمی


دوزلو اوغلان وبلاگلارینین یاخشی اولماقی اوچون آتیل باتیل فروشگاهین دان آلیش وئریش ائدین

دوزلو اوغلان یاهو گروپ

دوزلو اوغلان وبلاگینین یاهو گروهوندا عضو اولون تا یئنی خبرلر ، گوزل مطالیب ، آذربایجانی و تورکیه موزیک لر ، تورکجه اس ام اس لر و تایسیز شکیل لر سیزین ایمیلیزه گلسین بونا گؤره آشاغی شکلین اوستونده کلیک ائدین و امنیتی کد کلمه لرینی یازین و سونرا جوین کلمه سینه تیکله یین تا عضو اولاسیز

join

Click to join DUZLU_OGHLAN

Click to join DUZLU_OGHLAN

دوزلو اوغلان وبلاگینین خبرنامه سی
اگر دوزلو اوغلان وبلاگیندا یازیلان یئنی مطالیبی اوخوماق ایسته ییرسیز اوندا آشاغی لینک اوستونده کلیک ائدین و ایمیلیزی و امنیتی کد کلمه لرینی یازین و ثبتی وورون سونرا سیزه بیر ایمیل گله جک اوردا لینکی کلیک ائدین تا ثبت نام تکمیل اولسون تا یئنی مطالیب سیزین ایمیلیزه اوتوماتیک یوللانسین

Subscribe to Duzlu oğlan دوزلو اوغلان by Email

محبت عالمی + علی آقا واحد

گرچه محبت عالمينين چوْخ صفاسي وار

هر قاره زولفه ميل ائده نين مين بلاسي وار

عاشق شكايت ائيله مز هر جوره صبر ائدر

پروانه سانما آتشه يانسا نواسي وار

هر آشيانه سؤيلمه ك اؤلماز وفاسي يوخ

چك امتحانه بلكه بير اهل وفاسي وار

قويما قدم ديار محبت بلالي دير

نه ابتداسي وار نه ده كي انتهاسي وار

صبريله گون گئچيدير اهل عشق اوْلان

هر درد اوْلورسا آخري بير گون دواسي وار

بير داش اوره كلي دلبره چوْخدان وورولموشام

نه رحمي وار نه دوْستلوقي وار نه اداسي وار

شاعرلر ايچره سانما هنرسيزدي واحدي

واحد نه اوْلسادا يئنه بير ادعاسي وار

سئومه سیدیم + علی آقا واحد دن تورکی شعر


دوزلو اوغلان وبلاگلارینین یاخشی اولماقی اوچون آتیل باتیل فروشگاهین دان آلیش وئریش ائدین

دوزلو اوغلان یاهو گروپ

دوزلو اوغلان وبلاگینین یاهو گروهوندا عضو اولون تا یئنی خبرلر ، گوزل مطالیب ، آذربایجانی و تورکیه موزیک لر ، تورکجه اس ام اس لر و تایسیز شکیل لر سیزین ایمیلیزه گلسین بونا گؤره آشاغی شکلین اوستونده کلیک ائدین و امنیتی کد کلمه لرینی یازین و سونرا جوین کلمه سینه تیکله یین تا عضو اولاسیز

join

Click to join DUZLU_OGHLAN

Click to join DUZLU_OGHLAN

دوزلو اوغلان وبلاگینین خبرنامه سی
اگر دوزلو اوغلان وبلاگیندا یازیلان یئنی مطالیبی اوخوماق ایسته ییرسیز اوندا آشاغی لینک اوستونده کلیک ائدین و ایمیلیزی و امنیتی کد کلمه لرینی یازین و ثبتی وورون سونرا سیزه بیر ایمیل گله جک اوردا لینکی کلیک ائدین تا ثبت نام تکمیل اولسون تا یئنی مطالیب سیزین ایمیلیزه اوتوماتیک یوللانسین

Subscribe to Duzlu oğlan دوزلو اوغلان by Email

سئومه سیدیم + علی آقا واحید

سئومه سيديم اگر اوْل زولف خم اندر خمي من

بيردم عؤمريمده چكرديم مي بو درد و غمي من

باشقا بير دلبره اوْلسايدي محبت منده

بو قدر آه ايله يانديرماز ايديم عالمي من

سنين حسنوندو منيم عشقيمي افزون ائليه ن

بئله رسواليقه باعث همي سن سن همي من

من سن اوْلسايديم اگر غيره كؤنول وئرمه ز ايديم

قوْيمازايديم يئتيشه وصليمه نامحرمي من

ايندي دونيا گؤزه ليم گيئت گئده بورا جنت دير

سن سن حواسي بوگون عصريميزين آدمي من

اهل فقرم منه اؤز جام شرابيم بسدير

نيليره م كاسه فغفوريله جام جمي من

واحد اؤلسم اوْل كؤنول چاه زنخدانيندان

ايسته رم كعبه علياده اوْلان زمزمي من

بهشت عدن در قلب آذربایجان یعنی تبریز


دوزلو اوغلان وبلاگلارینین یاخشی اولماقی اوچون آتیل باتیل فروشگاهین دان آلیش وئریش ائدین

دوزلو اوغلان یاهو گروپ

دوزلو اوغلان وبلاگینین یاهو گروهوندا عضو اولون تا یئنی خبرلر ، گوزل مطالیب ، آذربایجانی و تورکیه موزیک لر ، تورکجه اس ام اس لر و تایسیز شکیل لر سیزین ایمیلیزه گلسین بونا گؤره آشاغی شکلین اوستونده کلیک ائدین و امنیتی کد کلمه لرینی یازین و سونرا جوین کلمه سینه تیکله یین تا عضو اولاسیز

join

Click to join DUZLU_OGHLAN

Click to join DUZLU_OGHLAN

دوزلو اوغلان وبلاگینین خبرنامه سی
اگر دوزلو اوغلان وبلاگیندا یازیلان یئنی مطالیبی اوخوماق ایسته ییرسیز اوندا آشاغی لینک اوستونده کلیک ائدین و ایمیلیزی و امنیتی کد کلمه لرینی یازین و ثبتی وورون سونرا سیزه بیر ایمیل گله جک اوردا لینکی کلیک ائدین تا ثبت نام تکمیل اولسون تا یئنی مطالیب سیزین ایمیلیزه اوتوماتیک یوللانسین

Subscribe to Duzlu oğlan دوزلو اوغلان by Email

آذربایجان بهشت عدن  مهد تمدن بشری

آذربایجان، این سرزمین پرگهر، عظیم ترین گنجینه تاریخ و تمدن بشری را در خود دارد. چنانچه بسیاری از محققان و مورخان، تاریخ آغاز تمدن بشری را در این منطقه می دانند و با دلایل محكم و مستدل علمی، عقیده دارند كه نخستین نشانه های زندگی اجتماعی در این منطقه یافت شده است. البته چندان دور از واقعیت هم نیست كه مدنیت و مظاهر آن از آذربایجان آغاز شده باشد چرا كه فقط یك نمونه از تاریخ این سرزمین در تپه های باستانی اش كافیست تا ثابت كند كه آذربایجان پایه گذار فرهنگ قومی در جهان است

https://i0.wp.com/s1.picofile.com/azerulduz/Pictures/tabrizpetrochem/behesht.JPG

این گزارش، نه بر تپه های باستانی نظر دارد و نه بر نخستین آثار ساخت بشر، بلكه بسیار دیرتر و دیرینه تر از آن، تاریخ تمدن بشر را در آذربایجان به تصویر می كشد و برخلاف عقیده برخی كه معتقدند محل زندگی آدم سرزمین هند یا آفریقا است، محل هبوط آدم را آذربایجان نامیده است.

https://i0.wp.com/s1.picofile.com/azerulduz/Pictures/tabrizpetrochem/kandevan.JPG

پروفسور دیوید رول، باستان شناس معروف، معتقد است، آدم و حوا برای نخستین بار در آذربایجان فرود آمده اند، جایی به نام «بهشت عدن» در قلب آذربایجان یعنی تبریز.

منظور از باغ عدن(بهشت پنهان) چیست؟

باغ عدن به ناحیه ای گفته می شود كه آدم و حوا از بهشت به آنجا هبوط كرده اند.یعنی ناحیه خاستگاه تمدن و تاریخ یعنی محل زندگی اولین انسان متفكر و متمدن یعنی ناحیه ای كه تاریخ انسان از آنجا شروع می شود

چطور می توان این ناحیه را پیدا كرد؟

در كتاب های آسمانی نشانه هایی از  این ناحیه آمده است .یكی از كتاب های آسمانی كه نشانه های زیادی در این موضوع داده است كتاب تورات است.دانشمندان زیادی كوشیده اند تا از روی این نشانه ها این ناحیه از كره زمین را پیدا كنند

آیا نشانه هایی كه برای باغ عدن بیان شده از نظر علمی صحیح اند؟

بله.دانشمندان با تلاش و تحقیق فراوان  توانستند نشانه هایی كه در تورات بیان شده را با حقایق علمی و تاریخی تطابق بدهند.

آیا این ناحیه كشف شده است؟

بله.آخرین دانشمندی كه روی مبحث باغ عدن كار كرده و سرانجام آن را یافته است “پروفسور دیوید رول” می باشد.این دانشمند با استفاده از یافته های دانشمدان قبلی و  یافته های خود  این ناحیه را شناسایی كرد و با چاپ مقاله ای به نام  “من در باغ عدن بودم ” جنجال زیادی در جهان به پا كرد.

https://i0.wp.com/s1.picofile.com/azerulduz/Pictures/tabrizpetrochem/david-rohl.jpg

بهشت عدن كجاست؟

طبق یافته های دانشمندان این ناحیه همان آذربایجان است.محل دقیق بهشت عدن در قلب آذربایجان یعنی تبریز است.

مختصری از نشانه هایی كه در تورات درباره بهشت عدن آمده است:

آیات 10تا 14 فصل دوم عهد عتیق را بخوانید در آنجا میگوید که عدن سرچشمه چهار رودخانه را در خود دارد “فرات” و “هیدکل”(که همان تیگریس به زبان عبری است) و نیز ” گیهون” و ” پیشون” در مورد دو رود اولیه بحث فراوان است اما دیوید رول بر این عقیده است که هویت وافعی گیهون و پیشون توسط رجینالد واکر روشن شده است واکر یافته های خود را در خبر نامه کلوب تاریخ باستان و قرون وسطی منتشر کرد . در ادامه پیتر مارتین گزارش گر ساندی تایمز که همراه رول بود مینویسد: اجازه بدهید یافته های واکر را بررسی کنیم درست در شمال شرقی جای من و رول به عدن مورد نظر خود وارد شدیم رودی به نام آراز(ارس) در گذر است این رود قبل از استیلای اعراب بر ایران در قرن هشتم میلادی نیز “جیحون”نامیده میشد که معادل”جیهون”گیهون عبری است در پی تحقیقات خود رول با شگفتی دریافت که در قاموس انجیلی این رود “جیحون-آراز” ثبت شده است اما در مورد چهارمین رودی که در عهد عتیق از آن نام برده شده یعنی “پیشون”واکر در این معتقد است که این رود همان “اوزن”اوزیون است که در زبان عبری به پیشون تبدیل شده یعنی u به pو zبه shمبدل گشته است واگر در یکی از نقشه ها یش به کشف دیگری نایل آمد روستایی به نام ” نقدی” “نقدی”آیا نام این روستا میتواند اثری از سرزمین نود جایی که قابیل پس از کشتن هابیل به آنجا تبعید شد باشد جایگاه روستای نقدی با روایت کتاب عهد عتیق کاملا هم خوانی دارددر سرزمین نود  در شرق عدن قرار دارد.

https://i0.wp.com/s1.picofile.com/azerulduz/Pictures/tabrizpetrochem/masir-behesht.jpg

بخشی از مقاله “من در بهشت عدن بودم” به نوشته “پروفسور دیوید رول” :
وقتی پرفسور رول به همراه پیتر مارتین برای اولین بار وارد شهر تبریز رول به مارتین گفت: آنجا را نگاه کنید کوه ماورای شهر قرمز رنگ(عینالی داغی) است و در نور خورشید بازتابی سرخ گون دارد رول گفت: ببینید کوه از خاک سرخ است کلمه” آدم” در زبان عبری یعنی “مرد خاک سرخ” هر اسطوره و افسانه ای باید ماده خام خود را داشته باشد به نظر او آثار سفالین به دست امده نشان میدهد که سلاله آدم از باغ عدن (منطقه تبریز_اسکو)به سوی جنوب مهاجرت کرده اند. به هر حال مطالب بالا نشان از تمدن دیرینه تبریز و اطراف آن دارد تا جائیکه تاریخ پیدایش این شهر را  در تحقیقات پرفسور رول به زمان حضرت آدم میرسد . گفتنی است که سرزمین تاریخی و طبیعت زیبای تبریز و اطراف آن قرنها پیش مورد توجه شعرا و جهانگردان بوده است به نظر جکسن این ناحیه یعنی آذربایجان یکی از حاصلخیزترین نواحی سراسر ایران و در خور  لقب ” بهشت ایران” است در واقع تمام این ناحیه سزاوار ستایش است  که اوستا درباره ناحیه بزرگ ائیریانه وئجه (ایران ویج)یا آذربایجان کرده است .آنجا که از این مرز و بوم به عنوان نخستین و بهترین جایی که اورمزد آفرید یاد کرده است.
منبع:روزنامه همشهری

پروفسور «رول» حضرت نوح(ع) را در منابع مختلف پیدا می كند. تاریخی بر سیل بزرگ (توفان نوح) می گذارد. مسیر سفر نوح را تعقیب می كندبه رشته كوه های زاگرس می رسد و از دشت سومر سر در می آورد.
صرف نظر از اعتقادات مذهبی ما كه برای حضرت آدم و حوا(ع) به تعبیر قرآن حكایت دیگری داریم اما در یافته های این پروفسور اگرچه بر آدم و حوا(ع) اشاره شده اما ظاهراً مراد از آدم، انسانی است كه برای نخستین بار زندگی اجتماعی را آغاز كرده است.این گزارش را پیتر مارتین، گزارشگر نشریه معروف ساندی تایمز(ساندی تایمز) نگاشته است. علاوه بر این گزارشگر، یك مترجم ایرانی نیز، پروفسور رول را همراهی كرده است.
دیوید رول، باستان شناس معروف مدعی است كه بهشت عدن واقعی را در آذربایجان یافته است.
پیتر مارتین، گزارشگر مجله ساندی تایمز، دیوید رول را همراهی كرده و بخشی از ایران را با وی گشته است تا ردپای آدم را در آن بجوید:
پس از ۷۰۰ مایل رانندگی از اهواز در جنوب غربی ایران، از انتهای شمالی رشته كوه های
زاگرس بیرون آمده به استان آذربایجان و دشت میاندوآب رسیده ایم. دشت، یكپارچه زیبایی است.
كلامی جز تحسین بر زبان بیننده جاری نمی شود، فقط می توانم بگویم: بهشتی بر روی زمین. پای تپه ها هر از گاه چادرهایی سیاه، نقطه هایی مدادین بر بوم سبز، خودنمایی می كنند. بهشتی بزرگ بر روی زمین: باغ های محصور در چپ و راست و انبوهی از شكوفه های رنگارنگ حاوی میوه های گوناگون. ما به منطقه «باغ عدن» وارد شده ایم، جایی كه كتاب مقدس در مورد باغ های سرشار از میوه در هر سوی آن سخن می راند، اكنون عدن پیرامون ماست. از كنار رشته كوه های كوچك می گذریم و درست روبه روی آن، پای كوهستانی دور دست، شهر تبریز در هاله ای از دود، تن به روز سپرده است.
پروفسور رول گفت: «به شما گفته ام كه اینجا محل هبوط آدم و حوا است، «بهشت عدن». هر شهر كوچكی در این اطراف حداقل یك دیوار بزرگ دارد، كه روی آن منظره ای با شكوه نقاشی شده است؛ یك كوه از كوه های خدا كه آبشاری از دل آن بیرون می ریزد و باغ های پرشكوه و مرغزاران سبز پایین آن را سیراب می كند. شش هزار سال پیش تمثالی مشابه، بر دیوار خانه «انكی» از خدایان سومر و همطراز «یهوه»، خدای عهد عتیق، به چشم می خورد. در آن زمان این منطقه به دو نام شناخته می شد: «آراتا» و «ادین». اما آیا واقعاً عدن مورد نظر كتاب مقدس، همین جاست؟ آیات ۱۰ تا ۱۴ فصل دوم عهد عتیق می گوید؛ عدن سرچشمه چهار رودخانه را در خود دارد: فرات و هیدكل و جیحون و پیشون.
در مورد دو رود اولیه بحث فراوان است اما پروفسور رول می گوید: «در این مكان رودی به نام آراز(ارس) در گذر است. این رود قبل از استیلای اعراب بر ایران در قرن هشتم میلادی، گیهون (جیحون) نامیده می شد و در قاموس های انجیلی این رود، گیهون- آراز ثبت شده است. چهارمین رودی كه در عهد عتیق از آن نام برده می شود، رود پیشون است كه دانشمندان معتقدند این رود همان رود اوزن است.
از سویی در روایت دیگری از عهد عتیق آمده است: «در سرزمین نود، كه شرق عدن است…» در این منطقه روستایی به نام نقدی وجود دارد. نام این روستا می تواند اثری از سرزمین نود (نود) باشد. جایی كه قابیل پس از كشتن هابیل، به آن جا تبعید شد.
پروفسور رول، محتمل ترین مكان عدن واقعی را همین منطقه می داند. كار مهم دیگر پروفسور رول، كنار هم گذاشتن و ایجاد توالی بر دریافت های مختلف و ساختن داستانی باشكوه از آن است. او نوح را در منابع مختلف پیدا می كند، تاریخی بر سیل بزرگ (توفان نوح) می گذارد و جایی را كه كشتی نوح به خشكی نشسته می یابد؛ نه، كشتی در كوه آرارات ننشست. پس از آن، مسیر سفر نوح را تعقیب می كند، به رشته كوه های زاگرس می رسد و از دشت سومر سر در می آورد. سومری ها كه اوج دورانشان هزاره های چهارم و سوم قبل از میلاد بود، مردمی شگفت انگیز بودند: نویسنده، مخترع چرخ، مصنوعات فلزی و دریانوردی. رول معتقد است كه این مردم برای نخستین بار معاهده تجارت دریایی را با شمال آفریقا منعقد كردند ، به مصر رفتند و نخستین فراعنه مصر شدند.
***
اهواز نقطه شروع سفر ما به عدن، شهری نفتی در جنوب رشته كوه های زاگرس است. شب قبل از عزیمت، پروفسور رول، منطق گزینش مسیر را بیان كرد.
سفر به صورت زمینی و از طریق دشت سومر در جنوب زاگرس آغاز شد؛ یعنی در جهت عكس همان مسیری كه سلاله آدم حركت كرده بودند.
پروفسور رول گفت: «اینجا، چنان كه كتاب مقدس می گوید؛ جایی است كه سلاله آدم پس از توفان نوح و سیل بزرگ در آن ساكن شدند. آثار سفالین به دست آمده، گواه خوبی بر آن مهاجرت فرهنگی رو به جنوب است.
قدیمی ترین سفالینه، مربوط به هزاره هفتم پیش از میلاد، از شمال زاگرس به دست آمده است. نسل بعدی سفالینه ها، از هزاره ششم، به سمت پایین تر و درون زاگرس سیر می كند. حدود ۲۰۰۰ سال بعد، نخستین سفالینه جدید در اوروك، دومین شهر روی زمین، پیدا شد. از آن به بعد ساختن ظروف سفالین با استفاده از چرخ كوزه گری و با سرعت زیاد انجام می شد و البته جنس آن از ظرف هزاره هفتم به مراتب نامرغوب تر بود.»
از جنوب زاگرس، سفر ما در مسیر عكس سفر سلاله آدم، از سومر به درون كوه های زاگرس، به سوی اولین مكان بشری یعنی عدن ادامه می یافت. در طول مسیر با آثار مذهبی و باستانی فراوان و اعتقادات و باورهایی كه گاه با كتاب مقدس شباهت داشت بر می خوردیم، از جمله داستان پیدایش آدم.
ساعت ۷ صبح بود كه از اهواز به راه افتادیم و در نور خورشید بامدادی، به درون منطقه كسل كننده نفتی راندیم كه هر گوشه آن آتشی دود آلود از چاهی برمی خاست. ما اكنون مسیر را به سوی عدن طی می كردیم كه در زمانی دور، یك مأمور ویژه سلطنتی آن را طی كرده بود. رول این مأمور را چنین توصیف كرد: «نخستین پیك (پستچی) جهان كه نخستین مكتوب سلطنتی را حمل می كرد.»
نخستین توقفگاه ما زیگورات چغازنبیل بود، تپه ای ساخت دست بشر، در جایی كه سابقاً عیلام نام داشت و در شمال سومر، واقع شده بود.توقف بعدی شهر باستانی سوسا (شوش، هزاره سوم پیش از میلاد) و معبد دانیال نبی(ع)، مردی از كنام شیران، بود. سوسا توسط ژاك دومورگان، مصرشناس فرانسوی، كشف شد.
پروفسور رول گفت: «این یكی از مهم ترین آثار باستانی برآمده از دل زمین در سطح جهان است. پس از گسترش اسلام در ایران در قرن هشتم میلادی بسیاری از مكان های خارجی به نام های عهد عتیق نام گذاری شد، نام هایی كه در قرآن نیز وجود دارد.» مسیر خود را در دامنه های زاگرس ادامه دادیم و به سرزمین عهد عتیق وارد شدیم. دهكده های زیبا با خانه های سنگی و خشتی، تپه های شخم خورده و مزارع گسترده. اینجا سرزمینی است كه گنجی عظیم در دل دارد، گنج تاریخ ،بعضی از روستاها بر سینه تپه ساخته شده اند، تاریخ آنها زیر تپه ها مدفون است.
آدم كه بود؟ رول چنین می اندیشد: «آدم نمادی است از كهن ترین  نیای آدمی، اولین انسان تاریخی، سردودمان بشر، رهبری معنوی و سیاسی. من فكر می كنم او نماینده اولین مردم ساكن بر زمین نیز هست، انسان های شكارچی كه پس از انقلاب پارینه سنگی آموختند حیوانات را رام كنند و در زمین، محصول بكارند.» اما شما می توانید این شخصیت های بنیانگذار را با نام های دیگری در قصه های باستانی ملل و ادیان مختلف ببینید. حوا در سفر پیدایش به عنوان مادر همه زندگان توصیف شده، همین توصیف برای نین هورساگ، بانوی كوهستان های سومری ها نیز به كار رفته است. از افسانه های سومری چنین استنباط می شود كه انكی از درخت ممنوعه خورد و نین هورساگ او را به خاطر این كار نفرین كرد. انكی در آستانه نابودی قرار می گیرد، دنده هایش به دردی سخت دچار می آید، اما نین هورساگ به رحم می آید و الهه ای به نام نین تی را برای شفای او می آفریند.
نین تی یعنی بانوی دنده، معنی دیگری هم دارد و آن بانوی زندگی است. این یك تجنیس سومری است. اما سفر پیدایش، معنی نخست را بر می گزیند، بنابراین آفرینش حوا را از دنده های آدم مطرح می كند.
منبع: نشریه Sunday Times ‎/ برگردان: حمید ذاكری
به آذربایجان وارد شدیم.عصر هنگام به تخت سلیمان رسیدیم. كوه طبیعی دیگری با دریاچه ای شگرف، بر بالای آن و جویباری جاری در پایین، سرچشمه زرینه رود. این محل، زیارتگاهی غیررسمی و تفرجگاهی برای خانواده هاست.
وقتی كنار دریاچه ایستادیم، خورشید، افق را لمس كرد. زمانی بعد، افق به رنگ برنز درآمد و ناگهان سیاه شد. شب بود كه به سوی تكاب می راندیم. فردا در عدن بودیم.
صبح روز بعد به دشت میاندوآب رسیدیم، جایی كه پیك باستانی ما نیز از آن گذشته بود؛ مقصد او شهر «آراتا» بود. شهری كه هرگز پیدا نشده است و بدین ترتیب ما به جایی كه گمان می رود قلب عدن باشد وارد شدیم، سپس از میان دریاچه ارومیه در سمت چپ و كوه سهند در سمت راستمان گذشتیم؛ دریایی از رنگ و زیبایی، و تبریز پیش رویمان بود.
این سومین باری بود كه پروفسور رول به تبریز می آمد اما پیش از این هیچ گاه در چنین تابستان روشن و گرمی در این شهر ندیده بود. او گفت: «آنجا را نگاه كنید. كوه ماورای شهر، بی شباهت به همه رشته كوه های زاگرس كه در طول مسیر دیده بودیم، قرمز رنگ است و در نور خورشید بازتابی سرخ گون دارد. رول گفت: «ببینید، كوه از خاك سرخ است. كلمه آدم در زبان عبری یعنی مرد خاك سرخ. هر اسطوره و افسانه ای باید ماده خام خود را داشته باشد.»
روز بعد به سوی باغ معهود در شرق عدن به راه افتادیم. ده مایل خارج از تبریز، یك بار دیگر در سرزمین عهد عتیق هستیم، اما نه در سرزمینی سنگی و سخت. اینجا تا چشم كار می كند زمین های صاف با خاك سیاه و مرتع های بزرگ است كه گوسفندان در آن می چرند و نیز روستاهایی با خانه هایی از خشت خام و باغ ها.
در كتاب مقدس از كوش نام برده شده كه رود گیهون از سرتاسر آن می گذرد. این مكان را كوشه داغ می گویند.
كوه سهند دریاچه كوچكی را در قله خود دارد. آب آن از درون یك دودكش آتشفشان قدیمی به بیرون می جوشد، جویباری از قله پایین می آید و از باغ عدن می گذرد و به دریاچه ارومیه می ریزد.
وقتی به كوه سهند نزدیك می شوید به شهر كوچكی به نام «اسكو» می ر سید. پروفسور رول گفت: «اگر شما یك قبیله شكارچی جمع كننده بودید (اشاره دارد به انسان های نخستین) و تمام منطقه را برای پیدا كردن جای مناسب برای زندگی گشته بودید، سرانجام همین جا ساكن نمی شدید؟ نعمات خداوندی در اینجا از حد بیرون است.»
سرانجام پس از گذر از همه این سرزمین باشكوه، رول سؤالی را كه من در انتظارش بودم از من نپرسید. اما اگر می پرسید پاسخ من این بود: «آری باور دارم كه اینجا باغ عدن است و زمانی كه به سرزمین خویش برگردم، با صدای بلند خواهم گفت: «آی مردم: من در باغ عدن بوده ام.»
ه “من در بهشت عدن بودم” به نوشته “پروفسور دیوید رول”:

باخمازایدیم + علی آقا واحد


دوزلو اوغلان وبلاگلارینین یاخشی اولماقی اوچون آتیل باتیل فروشگاهین دان آلیش وئریش ائدین

دوزلو اوغلان یاهو گروپ

دوزلو اوغلان وبلاگینین یاهو گروهوندا عضو اولون تا یئنی خبرلر ، گوزل مطالیب ، آذربایجانی و تورکیه موزیک لر ، تورکجه اس ام اس لر و تایسیز شکیل لر سیزین ایمیلیزه گلسین بونا گؤره آشاغی شکلین اوستونده کلیک ائدین و امنیتی کد کلمه لرینی یازین و سونرا جوین کلمه سینه تیکله یین تا عضو اولاسیز

join

Click to join DUZLU_OGHLAN

Click to join DUZLU_OGHLAN

دوزلو اوغلان وبلاگینین خبرنامه سی
اگر دوزلو اوغلان وبلاگیندا یازیلان یئنی مطالیبی اوخوماق ایسته ییرسیز اوندا آشاغی لینک اوستونده کلیک ائدین و ایمیلیزی و امنیتی کد کلمه لرینی یازین و ثبتی وورون سونرا سیزه بیر ایمیل گله جک اوردا لینکی کلیک ائدین تا ثبت نام تکمیل اولسون تا یئنی مطالیب سیزین ایمیلیزه اوتوماتیک یوللانسین

Subscribe to Duzlu oğlan دوزلو اوغلان by Email

باخمازایدیم + علی آقا واحد

سن اوْلماسان گؤزليم گولستانه باخمازايديم

چمن چيچكلرينه عاشقانه باخمازايديم

اسير زولفون اگر اوْلماسايديم عالمده

جمالينا بو قدر عاجزانه باخمازايديم

منيمله اوْلسا ايدين بير دقيقه عؤمرومده

جهان بوتون گؤزل اوْلسا، جهانه باخمازايديم

مني فراقين اوْدي ياخماسايدي شمع كيمي

گؤرنده گول اوزوني، يانه – يانه باخمازايديم

فراقينا دؤزه بيلسه يدي قان اوْلان كؤنلوم

يوْلوندا چكديگيم آه و فغانه باخمازايديم

اوْل گول جمالينا من عاشق اوْلماسايديم اگر

فغان بولبوله چوْخ محرمانه باخمازايديم

نزاكت اوْلماسا واحد طبيعتيمده منيم

اوْل قاره گؤزلره من شاعرانه باخمازايديم